آتقی با آن صورت چروکیده، ریش بلند و دندانهای زردش رو به عیال بانویش کرد و بشکن دو دسته با قرریزی آمد و با صدای بلند زد زیر آواز (مژدهای دل که مسیحا نفسی میآید).
عیالش با خشم غرید، وای به حالت نگاه به فرش و سقف اتاق و یخچال بکن ببین وضعش خرابه سپس با بغض گفت: یک مثقال طلا بر سر و دست و گردنم میبینی؟ بچهها را ببین خورد و خوراک و پوشاک… مژده چی چی میآید؟ جز خبر مرگت! سپس با شوخطبعی ادامه داد مثل اینکه این دفعه ساقی خوبی گیرت آمده جنسش اعلا بوده، زدهای!
آتقی که با حمله همهجانبه عیال، شادیش بر صورت و قر در کمرش خشکید با لحن خاص این قشر بیبلا گفت: لامشب بیژوق! مگر خبر گوش نکردی؟ روزنامههای توپخانهای هم نخوندی؟ ببین این جماعت (چه بشکن بالااندازی) از پیروزیهای طالبان راه انداخته در حال خوشحالی هستند. عیال جانم طالبان اومده دم مرژ!
عیالش گفت: به تو چه؟ به من چه؟
آتقی گفت: بعضی میگن نسوان ناقص العقلند و عقلشون نمیرسه! ببین اصل جنش! بیواشطه همسایهمون شد دوشتان و رففا اگر همت کنند اولین چیزی که ارژون و فراوون مشه لامشب جنس خوبه!
زباندراز از تحلیل سیاسی و نگاه متفاوت هر قشر به حوادث تلخ و شیرین برحسب سود خود، به چند روزی مرخصی نیاز دارد لطفا سلطانالآیینه مددی کند!!
زباندراز
- نویسنده : زبان دراز
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
شنبه 11,مه,2024